در کارگاههای خود، ما اغلب شبکهای از دوازده نمودار را روی پرده می اندازیم و به شرکتکنندگان میگوییم: «بیشترِنمودارهایی که برای برقراری ارتباط مؤثر در کسب و کار به آنها نیاز دارید، همینجا روی صفحه هستند. 99٪ مواقع، یکی از تصاویری که در اینجا می بینید پیام شما را به طور موثر منتقل می کند. و همانطور که می بینید هیچ نمودار واقعاً غیرعادی در اینجا وجود ندارد. احتمالاً همه اینها را قبلاً دیدهاید.»
اگر در این مرحله، کسی در اتاق گفت: "در واقع، من قبلاً هرگز در مورد نمودار ______ نشنیده بودم"، تقریباً همیشه می توانید جای خالی را با کلمه "آبشار" پر کنید.
یکی از دلایلی که این اتفاق میافتد این است که نمودارهای آبشار در موارد استفاده خاصی کاربرد دارند - معمولاً مؤلفههای مثبت و منفی تغییر را نشان میدهند - و اغلب در صنایع خاصی به آنها تکیه میشود. بنابراین، اگر اتفاقاً کارگاهی داشته باشیم که شرکت کنندگان در آن از بخش های خدمات مالی یا بیمه باشند یا در زمینه منابع انسانی کار کنند، احتمالاً شرکت کنندگان با نمودار آبشار آشنا هستند. با این حال، در خارج از این موارد استفاده و/یا آن صنایع، به ندرت دیده میشوند.
در این مقاله، میخواهیم نمودار آبشار را ابهامزدایی کنیم: توضیح دهیم که چیست، چه زمانی باید از آن استفاده کنیم، چگونه آن را بخوانیم، و نیز در مورد راههایی برای جلوگیری از تلههای رایج هنگام این نمودار صحبت می کنیم.
نمودار آبشار چیست؟
نمودار آبشاری نوع خاصی از نمودار میله ای است که داستانِ پشت تغییر خالص در ارزش چیزی بین دو نقطه را نشان می دهد. به جای اینکه فقط یک مقدار شروع در یک میله و یک مقدار پایان در یک میله دوم نشان داده شود، نمودار آبشاری تمام اجزای منحصربهفردی را که در آن تغییر خالص نقش داشتهاند، جمعآوری میکند و آنها را به صورت جداگانه تجسم میکند. مثال زیر مربوط به داستان سرایی با داده است.
نمودار آبشار نام خود را از شکل آن گرفته است. معمولاً اولین میله در نمودار آبشار از خط پایه صفر شروع می شود و مقدار اولیه اندازه گیری مورد نظر را نشان می دهد. سپس، یک سری میله های کوچکتر وجود دارد که ظاهراً در فضا شناور هستند (اغلب تا یک قله بالا می روند، و سپس به سمت خط پایه پایین می آیند)، به یک میله نهایی منتهی می شوند، که نشان دهنده کمیت پایانی اندازه گیری انتخابی ما است، و (مانند اولین نوار) از خط پایه صفر محور x ما شروع می شود.
نمودار آبشار راه خوبی برای نشان دادن پیچیدگی است که گاهی اوقات می تواند در اعداد تجمعی ما پنهان شود. اگر من در بخش منابع انسانی هستم و می بینم که سال گذشته در ژانویه 20 نفر در دپارتمان شما کار می کردند و امسال در ژانویه هنوز 20 نفر در آن کار می کنند، به نظر نمی رسد اتفاق قابل توجهی افتاده باشد.
اما اگر بتوانم هر مولفه تغییر در سطوح کارکنان را در طول آن سال به صورت بصری نشان دهم، آنگاه می توانم به شما نشان دهم که در واقع، 15 نفر در طول سال کارشان را ترک کردند و برای جبران کردن آن، مجبور شدیم 10 نفر جدید استخدام کنیم و پنج نفر نیز از بخشهای دیگر به اینجا انتقال دهیم. در مقایسه با نمودار میله ای یا خطی، نمودار آبشار داستان کامل تری (و احتمالاً هشدار دهنده ای) را به ما می گوید.
نمودار آبشار چگونه کار می کند؟
یکی از معدود قوانین طلایی تجسم داده ها این است که نمودارهای میله ای شما باید یک خط پایه مشترک صفر داشته باشند. این هنوز در نمودار آبشاری وجود دارد، اما فقط برای اولین نوار که مقدار اولیه را نشان می دهد و آخرین نوار که مقدار نهایی را نشان می دهد اعمال می شود. (یا اگر ترجیح میدهید: مقادیر «قبل» و «بعد»). به عبارت دیگر: برای قطعاتی که در وسط نمودار آبشاری قرار دارند، انتهای میله قبلی خط پایه نوار بعدی است. بنابراین ظاهر پلکانی است که بالا و پایین می رود و دو (یا چند) ستون را به هم وصل می کند.
مفهوم ساده است، اما از آنجایی که ما به دیدن میلههای شناور در فضا عادت نداریم، گاهی اوقات تفسیر آبشار در یک نگاه برای مخاطبان دشوار است. یکی از عوامل پیچیده این است که گاهی اوقات «خط پایه» این میلههای مؤلفه در بالای نوار قرار دارد (اگر آن مؤلفه مقدار منفی را نشان میدهد)، در حالی که در موارد دیگر در پایین نوار قرار دارد (برای مقادیر مثبت).
برای پیچیده تر شدن موضوع این را بگوییم که نمودارهای آبشار می تواند شامل چندین دوره زمانی باشد. آبشاری که تغییرات را در چندین فصل سال نشان میدهد، میتواند بیش از دو «ستون» داشته باشد: یکی مجموع فصل اول را نشان میدهد و سپس یک ستون دیگر برای هر یک از فصلهای بعدی. بین این ستونها، چندین ناحیه متمایز از میلههای مؤلفه ها داریم که سود و زیان آن دورهها برای هر مولفه نشان میدهند. به جای یک آبشار، ما اکنون یک سری قوس (اگر ابتدا بر اساس سود و سپس با ضرر سفارش دهید) خطوط برق (اگر ضررها قبل از سود نشان داده شده باشد)، یا زیگ زاگ (اگر اجزای خود را سفارش نداده باشیم) ایجاد کرده ایم. اصلا).
چند راه برای شفاف کردن آبشارها وجود دارد. برخی از افراد ترجیح میدهند نوارهایی که افزایش را نشان میدهند با رنگی متفاوت از نوارهایی که کاهش را نشان میدهند بسازند. برخی هم ترجیح میدهند خطوط افقی که لبههای میلهها را به هم وصل میکنند بکشند تا در حین حرکت از چپ به راست در نمودار، مسیری به چشم شما بدهند که دنبال کند.
ردیابی الگوی پله پله در بین اجزا آسانتر است.
در کجا شاهد استفاده از نمودارهای آبشار هستیم؟
نمودار آبشار اغلب در حوزه منابع انسانی دیده می شود تا کاهش و رشد در استخدام را نشان دهد. همچنین معمولاً در صنعت مالی برای نشان دادن اعتبارات و بدهیها و سود و زیان در طول یک دوره زمانی استفاده میشود؛ همچنین در صنایعی که نگهداری از حسابهای فعال یا اشتراکها - یا درآمد حاصل از آنها - هسته اصلی کسبوکار است.
آیا انواع غیرعادی در نمودار آبشار وجود دارد؟
گونه اصلی، نمودار آبشار با چندین مجموع در آن است، همانطور که در بالا اشاره شد. این گونه، جلوه بصری را از یک آبشار به کمان های متعدد تغییر می دهد. از نظر فنی هنوز نمودار آبشاری است، اما دیگر کاملاً یادآور نامش نیست.
نمودارهایی وجود دارند که از جلوه بصری مشابهی استفاده می کنند، جایی که هر علامت پشت سرهم در محور x نمودار میله ای به جای یک کل تجمعی، یک تغییر خالص را نشان می دهد. گاهی اوقات از این حالت در نمودارِ پارتو اصلاح شده استفاده می شود که نمونه ای از آن در اینجا نشان داده شده است.
نمودار پارتو رایج تر، نموداری ترکیبی است (میله ای+خطی)، که در آن نمودار میله ای مقدار مطلق هر دسته را نشان می دهد که به ترتیب نزولی مرتب شده اند و نمودار خطی درصد تجمعی از مجموع پوشش داده شده توسط دسته فعلی و همه دسته های قبلی را نشان می دهد.
نمودارهای پارتو فقط مقادیر مثبت را شامل میشوند، دستههایی را به تصویر میکشند که 100% مجموع را جمع میکنند، و این دستهها را در امتداد محور x به ترتیب نزولی مقدار مرتب میکنند. هدف این است که نشان داده شود که در صورت مرتبسازی به این روش، برای رسیدن به 80 درصد ارزش کل، چند دسته ضروری هستند. ("اصل پارتو" که به عنوان قانون 20/80 شناخته می شود، بیان می کند که 80٪ از کل پیامدهای یک سیستم فقط به 20٪ از علل نسبت داده می شود.)
نمودارهای سهام که مقادیر باز، زیاد، پایین و بسته روزانه را برای یک سهم خاص نشان میدهند، تا حدودی مرتبط هستند، اما واقعاً نمودارهای آبشاری در نظر گرفته نمیشوند. اگرچه آنها هم نوارهای شناور در فضا را نشان می دهند، اما اشتراکات بیشتری با نمودارهای جعبه و سبیل دارند.
نمودارهای آبشار طبیعتاً از مخاطبان می خواهند که طول اجسامی را که در فضا شناور هستند مقایسه کنند. اگر آن خطوط یک خط پایه مشترک داشته باشند، در مقایسه طول خطوط خوب هستیم، اما در نمودار آبشاری، تعداد بسیار کمی از میلهها اینطور هستند. بنابراین، مقایسه اندازه های خاص رشد یا کاهش بین دو زیرمجموعه دشوار است. در مواردی که ارزش های خاص قطعات جزء مهم است، برچسب گذاری مستقیم آن قطعات توصیه می شود.
چالش دیگری نیز وجود دارد که برخی از میلهها باید از پایین به بالا خوانده شوند (خط پایه در پایین است) و برخی از بالا به پایین، بسته به اینکه به ترتیب سود یا زیان را نشان میدهند. اگر همه سودها و همه ضررهای خود را با هم گروه بندی کنیم (با اطمینان از اینکه نمودار یک شکل قوس دار یا خمیده معمول دارد) این مشکل کاهش می یابد. با این حال، اگر ما زیرمجموعههایی داشته باشیم که طوری مرتب شده اند که سود و زیان در هم آمیخته شود، انتقال بینش هایی که میخواهیم ارائه کنیم، دشوارتر است.
آخرین چالش نمودار آبشار، چالشی برای طراح آن است، و این چالشی است که هر زمان که نیاز داشته باشیم مقادیر بزرگ و کوچک را با هم نشان دهیم، ایجاد می شود: وسوسه کوتاه کردن محور Y . غیرمعمول نیست که «ستونهای» نمودارهای آبشار اعداد بسیاربزرگ را نشان دهند (مثلاً ارزش فعلی شرکت چندملیتی ما)، در حالی که قطعات مؤلفهها که تغییر هفتگی یا ماهانه را نشان میدهند، نسبتاً کوچک هستند... شاید 1٪ یا کمتر از مجموع ارزش.
نمونه منابع انسانی که قبلاً برای شما آوردم تنها با 20 نفر در بخش شروع شد. اگر در عوض با 2000 نفر شروع می کردم، اما هنوز 10 یا 15 نفر را در هر دسته بندی معین جذ ب میکردیم یا از دست می دادیم، چه؟ درک این تغییرات در نمودار آبشار دشوار خواهد بود.
ممکن است فکر کنید که خوب است روی بخش جالب نمودار آبشار بزرگنمایی کنید: اجزای تغییر. ولی ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم، زیرا در وهله اول ارزش استفاده از نمودار میله ای را کاملاً نفی می کند. نمودارهای میله ای مقدارهای کمّی را با طول میله نمایش می دهند. به همین دلیل باید از صفر شروع شوند.
در مواردی مانند این، اگر از میله ای با طول صفر به عنوان نقطه شروع خود استفاده کنید، و فقط تغییرات را در طول زمان و سپس نوار نهایی که تغییر خالص را نسبت به قبلی نشان می دهد، بهتر است. سپس می توانید از متن برای نوشتن عدد واقعی مقدار شروع استفاده کنید.
اگر قبلاً چنین نموداری را ندیدهام، آیا واقعاً باید در مورد آن بیاموزم؟ آیا این بدان معنا نیست که صنعت من احتمالاً از آن استفاده نمی کند؟
اگرچه یک نمودار آبشاری غیر معمول است، اما آنقدر خاص نیست که نادیده گرفته شود. در مرکز خود، این یک گونه خاص از نمودار میله ای است که یکی از رایج ترین انواع تجسم داده است. علاوه بر این، نمودار آبشاری در انجام وظیفه خاص خود بسیار خوب عمل میکند: نمایش اجزای یک تغییر کلی و وقتی آمار جمع بندی شده کارکرد مناسبی برای بیان داستان واقعی ندارند، داشتن یک روش مشخص برای نشان دادن ترکیبِ تغییر بین دو نقطه ، می تواند بسیار مفید باشد.
(که در غیر این صورت ممکن است برای نشان دادن آن به نمودار خطی متوسل شویم، در حالی که همچنان احساس کمیت را حفظ می کنیم که نمودار میله ای کار بسیار بهتری در ارائه آن انجام می دهد).
اگر هنوز از شما خواسته نشده است که نمودار آبشاری را در نقش فعلی خود بسازید یا بخوانید، بعید است که به طور ناگهانی به بخشی از مسئولیت روزمره شما تبدیل شود. اما در این مورد خاص، زمانی که می خواهید تغییر بین یک مقدار شروع و یک مقدار پایانی را با جزئیات بیشتری توضیح دهید، نمودار آبشار می تواند بسیار مفید باشد.