نمودار دایره ای یکی از رایج ترین انواع مصورسازی داده ها است که در عین حال رکورددار نمودارهایی ست که به طور گسترده نامناسب دانسته شده و مورد استفاده بد قرار گرفته است. خبر خوب این است که آنها دارای استفاده مناسب هم هستند و این استفاده مناسب از آن آسان است.
در این پست به این بحث ها خواهیم پرداخت:
- نمودار دایره ای چگونه کار می کند؛
- دو مورد استفاده خاص برای یک دایره؛
- چگونه می توان تشخیص داد که آیا داده های شما با چیزی غیر از نمودار دایره ای، بهتر ارائه می شوند یا نه؛
- نکات طراحی برای ایجاد یک نمودار دایره ای موثر.
نمودار دایره ای چیست؟
نمودار دایره ای یک رابطه جزء به کل در داده های شما را بیان می کند. یک پای (کیک) واقعی را تصور کنید (به شما اجازه میدهم نوع مورد علاقه خود را انتخاب کنید!). هر برش یک جزء را نشان می دهد و تمام برش ها با هم جمع شده برابر با کل است. نمودارهای دایره ای شاید به این خاطر بسیار مورد استفاده قرار می گیرند، که همانطور که مانوئل لیما در کتاب دایره ها می نویسد، انسان ها به عنوان نماد جهانی وحدت، کمال و بی نهایت به دایره ها جذب می شوند. ما دوست داریم چیزها کامل باشند - و درک می کنیم که قطعات مربوطه چگونه با کل ارتباط دارند. نمودار دایره ای این راحتی یک رابطه جزء به کل را برای ما فراهم می کند.
در اینجا مروری کوتاه بر نحوه خواندن یک نمودار دایره داریم. هر تکه دایره دارای سه جزء بصری است: زاویه مرکزی، مساحت و طول قوس. تحقیقات اخیر توسط رابرت کوسارا و درو اسکاو نشان داد که ما نمودارهای دایره ای را بر اساس مساحت - یا احتمالاً در ترکیب با طول قوس - می خوانیم که برخی از باورهای قبلی مبنی بر خواندن دایره ها بر اساس زاویه را نقض میکند. میتوانید در اینجا درباره تحقیقات آنها بیشتر بخوانید.
بیایید به یک مثال نگاه کنیم. تصور کنید که مجموعه ای متشکل از پنج محصول دارید و فروش هر کدام را (به میلیون دلار) اندازه می گیرید. مجموع فروش هر محصول مجزا برابر با کل فروش است. می توانید رابطه جزء به کلِ سهم هر محصول را از کل فروش، در نمودار دایره ای زیر مشاهده کنید. در این مثال، من حجم کل دلار را در بالا قرار دادم و هر بخش را با درصد از کل برچسب زدم. از طرف دیگر، میتوانستم هر بخش را با مقدار دلار مربوطه برچسبگذاری کنم. انتخاب شما تا حد زیادی به آنچه می خواهید مخاطبان شما ببینند یا انجام دهند، بستگی دارد
چه زمانی باید از نمودار دایره ای استفاده کنم؟
نمودارهای دایره ای احتمالاً بهتر از هر تصویر دیگری برای بیان یک رابطه جزء به کل هستند. وقتی «درصدی از…» یا «بخشی از…» به گوشتان خورد، این نشانه ای است که نمودار دایره ای می تواند نیازهای شما را برآورده کند.
دو مورد استفاده اصلی برای نمودار دایره ای وجود دارد:
- اگر می خواهید مخاطبان شما یک حس کلی از رابطه جزء به کل در داده های شما داشته باشند و مقایسه اندازه دقیق برش ها اهمیت کمتری دارد.
- برای بیان اینکه یک بخش از کل، نسبتا کوچک یا بزرگ است.
مثال فروش ما بر اساس مورد اول توجیه می شود. فرض کنید میخواهیم روی میزان درآمدی که یک محصول معین – یا مجموعهای از محصولات – به کل آن کمک میکند تمرکز کنیم. با توجه به ساختار طبیعی ما از نحوه خواندن ساعت، بسیار آسان است که بگوییم محصول A تقریباً یک چهارم درآمد کل را تشکیل می دهد و محصولات A، B و C روی هم تقریباً دو سوم کل درآمد را تشکیل می دهند. برای این روابط کلی جزء به کل، یک نمودار دایره ای می تواند به طور موثر اطلاعات مورد نظر را منتقل کند.
دو نمودار دایره ای زیر نمونه هایی از دومین مورد استفاده هستند. با هر یک از اینها، من به راحتی می توانم یک نتیجه گیری کلی داشته باشم - یک قطعه از دایره نسبتا بزرگتر یا کوچکتر از بقیه است.
برای کاربردهایی با مجموعه دادههای مختلف، نمونههای لیزا شارلوت روست را در این لینک ببینید.
چه زمانی باید از خیرِ نمودار دایره ای گذشت؟
به طور کلی، نمودارهای دایره ای نباید برای ارزیابی اندازه های نسبی دسته ها، مقایسه داده ها بین قطعات، و مصورسازی درصدهایی که مجموع آنها به 100٪ نمی رسد استفاده شود. بیایید به مثالی از هر یک نگاهی بیندازیم.
مقایسه اندازه دستهها: نمودارهای دایرهای خیلی سریع شکسته میشوند اگر بخواهیم مخاطبانمان درک دقیقتری از دادههای ما داشته باشند به جای اینکه صرفاً بخواهیم بزرگ، کوچک یا تقریباً هم اندازه بودن را برسانیم، نمودار دایره ای کاربردش را از دست می دهد. برای تشریح، مثال زیر را در نظر بگیرید. اگر از شما بخواهم اندازه برش های C و D را با هم مقایسه کنید، به این نتیجه خواهید رسید که کدام بزرگتر است؟ یا چقدر می توانید به راحتی تخمین بزنید که چقدر بزرگتر است؟
این مثال یک محدودیت در دادههای نمایش داده شده بهعنوان قطعات دایره را نشان میدهد: چشمان انسان برای مقایسه مساحتها، چندان مجهز نیست. این چالش مقایسه بصری، بدون وجود یک خط پایه ثابت - مانند یک محور y در نمودار میلهای افقی - ببیشتر خودش را نشان میدهد. همانطور که در زیر نشان داده شده است، مقایسه اندازه C و D در نمودار سمت راست بسیار ساده تر است. ما در اینجا فقط یک بعد (طول) را در بین دو دسته مقایسه می کنیم، به جای مقایسه مساحتِ اشکال نامنظم.
مقایسه داده ها در میان چند دایره: این یک کار دشوار است، زیرا چیزهایی که قصد مقایسه شان را دارید به صورت بصری از هم جدا هستند و در مکان های مختلف روی هر دایره قرار دارند. برای درک بهتر، جفت دایره زیر را بررسی کنید.
فرض کنیم مقایسه اصلی که می خواهید برجسته کنید این است که رده B چقدر در بین دو دایره متفاوت است. رده B در مکان های مختلفی در دو دایره ها قرار دارد - که نتیجه مستقیم تفاوت بین دو مجموعه داده است. به دلیل این جدایی فضایی، موقعیتهای مختلف درون دایره و شکلهای نامنظم بخشها، قضاوت دقیق تفاوت در اندازه دشوار است.
نمایش دادههایی که جمع آنها 100% نمیشوند: اگر مجموع قطعات، چیزی غیر از 100% باشد، اشتباه است. طبق تعریف، نمودار دایره ای باید یک کل معنادار را به تصویر بکشد.
من می خواهم از نمودار دایره ای استفاده کنم: چگونه یک خوبش را بسازم؟
در اینجا به چند نکته طراحی سریع برای موثرتر شدن نمودارهای دایره ای اشاره میکنیم.
از جلوه های سه بعدی و انفجاری (ایجاد فاصله بین قطعات دایره) خودداری کنید. این عوامل باعث ایجاد درهم و برهمی غیر ضروری می شوند و می توانند داده ها را مخدوش کنند. این ناتوانی در انجام مقایسه بصری دقیق در مطالعه کوسارا و اسکائو که در بالا اشاره شد، مورد تایید قرار گرفت. جایی که شرکتکنندگان، مقادیر نمودارهای دایرهای جدا شده و سه بعدی را به نسبت نمودار ساده، با خطای بیشتری تشخیص دادند.
تعداد زیادی برش نداشته باشید. در اینجا قانون دقیقی وجود ندارد، بنابراین با در نظر گرفتن دقیق مجموعه دادهها و نیازهای مخاطبان آن را تعیین کنید. میتوانید خوانایی را با حذف تأکید بر دستههای کوچک از طریق رنگهای مشابه (همانطور که در نمودار میانی زیر با خاکستری نشان داده شده است) یا با جمع بندی آنها در یک دسته با نام «همه چیزهای دیگر»، همانطور که در سمت راست نشان داده شده است، بهبود بخشید.
داده های خود را به طور معنادار مرتب کنید. دو نمودار زیر را بررسی کنید. در سمت چپ، داده ها بر اساس حروف الفبا مرتب شده اند (با سیب در صفر درجه شروع می شود). نمودار سمت راست به ترتیب نزولی و با بزرگترین دسته (آناناس) شروع می شود. دومی ساختار طبیعی ما از خواندن در حول یک دایره را در نظر می گیرد.
راهنما را حذف کنید و داده ها را مستقیماً برچسب گذاری کنید. تفاوت را در نمودارهای زیر بررسی کنید. برچسب زدن مستقیم، همانطور که در سمت راست نشان داده شده است، کار رفت و برگشت بین راهنما و داده ها را کاهش می دهد. در صورت امکان، تا زمانی که فضای کافی برای خوانا کردن برچسب ها وجود دارد، سعی کنید برش های خود را مستقیماً با مقدار برچسب گذاری کنید.
از رنگ به صورت استراتژیک استفاده کنید. در صورت استفاده به جا و اندک، استفاده از رنگ می تواند مهمترین تصمیمی باشد که ما برای جلب توجه مخاطب خود می گیریم. بیایید فرض کنیم میخواهیم سهم محصول A را در سبد فروش خود برجسته کنیم. کدام یک از کیک های زیر توجه شما را بیشتر به محصول A جلب می کند؟
برای مثال دیگری از طراحی موثر یک نمودار دایره ای این لینک را بررسی کنید.
از کجا می توانم درباره نمودارهای دایره ای بیشتر بیاموزم؟
در اینجا برخی از منابع مرتبط برای یادگیری بیشتر شما وجود دارد:
- با این دو چالش، تمرین کنید: کدام نمودار را انتخاب می کنید؟ یا جایگزین های نمودار دایره
- به این قسمت پادکست گوش دهید: بستگی دارد…
- در مباحث انجمن، رویکردهای جایگزین جز به کل را مورد بحث قرار دهید
بحث های جاری در مورد موارد استفاده از نمودار دایره ای را بخوانید:
- Alternatives to pies (SWD)
- The great pie debate (SWD)
- An updated post on pies (SWD)
- Who made that pie chart? (New York Times)
- Save the pies for dessert (Stephen Few)
- F**k it, let’s use pies (Jon Schwabish)